نابغة بزرگ تاریخ:
کارن آرمسترانگ(1)، (تولد1944م.) در کتاب «زندگینامه پیامبر اسلام [صلی الله علیه وسلم]»(2) مینویسد: «اگر ما محمد [صلی الله علیه و سلم] را از همان دیدگاهی که چهرههای بزرگ تاریخی را مینگریم، ببینیم، به راحتی به این باور خواهیم رسید که او بزرگترین نابغة طول تاریخ بشر بوده است. این باور نه به خاطر آوردن قرآن، یا ایجاد دین بزرگ، یا فتوحات نظامی، بلکه به خاطر شرایط خاصی که او در آن رشد یافته، ایستادگی کرده و پیروز گردیده است، در ما ایجاد میگردد».(3)
ادامه مطلب
*«توماس کارلایل» نویسنده انگلیسی درکتابش(قهرمانان) چنین زبان به حق می گشاید: «به یقین درقلب این انسان بزرگ، ژرف اندیش، صاحب روح بلند، مملو از رحمت، خیر، نیکی و خردمندی؛ اندیشه هایی است که به هیچ وجه با اندیشه های که وابسته به طمع دنیا است مشابهت ندارد، و نیت ها و انگیزه هایی است برخلاف سلطه جوئی و جاه طلبی. با تأکید می گویم که من حضرت محمد(ص) را بخاطر پاکی طبعش از ریاء و خودسازی دوست دارم، او با سخنان آزاده و روشنگرش قیصرهای روم و کسراهای عجم را مخاطب می سازد، آنان را به واجبات شان در قبال دنیا و آخرت ارشاد می کند». درین سخنان با من تأمل کن و خطوطی چند بر زیر این عبارت بکش:«باتأکیدمی گویم که من حضرت محمد(ص)را.. دوست دارم»
ادامه مطلب
ظهور پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بنا بر آن چه که در قرآن آمده است در کتب ادیان پیشین از جمله در دین مسیح و دین یهود مژده و بشارت داده شده است چنان که خداوند در قرآن کریم می فرماید:
آنان که پیروی می کنند از پیامبر نبی امی که نام و بشارت او را نزد خود در تورات و انجیل می یابند 1 ظاهر آیه شریفه دلالت بر این دارد که صفات: رسول و نبی امی یعنی حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در آن کتاب ها مکتوب و مدون است. و در جای دیگر می فرماید: هنگامی که عیسی بن مریم به بنی اسرائیل گفت که من همانا رسول خدا به سوی شما هستم و حقانیت کتاب تورات را که در مقابل من است تصدیق می کنم و نیز شما را مژده می دهم که بعد از من رسول دیگری می آید که نامش احمد است2
در کتب عهدین پیامبر اسلام آن چنان دقیق معرفی شده بود که بسیاری از دانشمندان یهود در زمانی که بعثت پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نزدیک بود به وقوع برسد، از جاهای مختلف به سرزمین عربستان کوچ کردند تا ظهور آن پیامبر موعود را در یابند چنان چه قرآن کریم می فرماید: آنهایی که کتاب آسمانی را به آنان داده ایم او را (حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ ) هم چون فرزندان خود می شناسند (اگر چه ) جمعی از آنان با این که می دانند حق را کتمان می کنند. 3
ادامه مطلب
قرآن مجید چنین می فرماید:
«هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ»?جمعه/2?
اوست پروردگاری که برانگیخت در میان امیّیّن پیامبری را از جنس خود ایشان تا بخواند بر ایشان آیات او را بیاموزد به آنان کتاب و حکمت را اگر چه ایشان از پیش در گمراهی آشکارا بسر می بردند.
«وَمَا کُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن کِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ إِذًا لَّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ»?عنکبوت/48?
"تو ای پیامبر، پیش از نزول قرآن کریم هیچ کتابی را نمی خواندی و با دست خود چیزی نمینوشتی که در آن صورت افراد وسوسه گر در مورد صحت رسالت تو به تردید می افتادند."
«الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِیَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» ?اعراف/57 ?
خاور شناسان نیز که با دیده انتقاد به تاریخ اسلامی مینگرند کوچکترین
نشانهای بر سابقه خواندن و نوشتن رسول اکرم نیافته ، اعتراف کردهاند که
او مردی درس ناخوانده بود و از میان ملتی درس ناخوانده برخاست .ادامه مطلب
برقی در کتاب المحاسن با سندی از حضرت امام موسی بن جعفر (ع) نقل می کند که آن حضرت فرمود : هنگامی که ابراهیم فرزند رسول اکرم (ص) رحلت کرد ، آفتاب گرفت و مردم نزد خود گفتند : این خورشید گرفتگی به سبب مرگ فرزند پیامبر (ص) بوده است . اما پیامبر خدا (ص) بر منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی فرمود : ای مردم ، ماه و خورشید دو آیه از آیات الهی اند که به امر او در جریان هستند و هیچگاه به سبب مرگ یا زندگی کسی کسوف و خسوف پدید نمی آید.مرگ یا زندگی کسی کسوف و خسوف پدید نمی آید.مرگ یا زندگی کسی کسوف و خسوف پدید نمی آید.مرگ یا زندگی کسی کسوف و خسوف پدید نمی آید.